۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

نقد رمان رمز داوينچى نوشته‌ي دن براون

منتقد: سوزانا كلارك 
برگردان: اميلى امرايى


داستان از آنجايى آغاز مى شود كه رابرت لانگرون استاد نشانه شناسى دانشگاه هاروارد، ديروقت به پاريس مى رسد و يك پيغام رمزگونه دريافت مى كند كه به نوعى با جام مقدس در ارتباط است. نگهبان موزه لوور به قتل رسيده است و در كنار نعش او با خونش رديف رمزهايى به جا مانده است كه نشان از يك پيام سرى دارد. لنگ دان و دوست رمزشناسش سوفى سر از موزه لوور در مى آورند و شروع به رمزگشايى اين نشانه ها مى كنند و در كمال حيرت در مى يابند كه اين علائم آنها را به آثار داوينچى مى رساند. داستان پيش مى رود و تاريخ شناس داستان متوجه مى شود مقتول به فرقه مذهبى سرى وابسته است. فرقه مذهبى كه سالهاست به طور پنهانى فعاليت مى كند و همه چيز به رازى در محل جام مقدس مربوط مى شود. همه اينهاست كه داستان را پرپيچ و خم و جذاب تر جلوه مى دهد.
دن براون خواننده را به سمت و سوى فرقه رومن كاتوليك مى رساند كه حقيقت مهمى را لاپوشانى كرده اند. «نويسنده براى نمك بيشتر داستان زن و مرد محقق را هم جزو مظنونين قرار مى دهد و درست در روزهايى كه آنها سراسر اروپا را زير پا مى گذارند تا رمز را بگشايند و به نوعى حقيقت را دريابند و در عين حال تحت تعقيب پليس هستند و از سوى ديگر اعضاى فرقه رومن كاتوليك هم در صدد قتل اين دو هستند.» دون براون پرده از رازى برداشته است كه سالها به شكل شايعه در ميان تاريخ شناسان مطرح بود، اما هيچ كس نمى توانست پرده از اين راز بردارد. براون جزو آن دسته از نويسندگانى است كه به ادبيات پليسى نگاهى تازه دارد. ادبياتى مبتنى بر روانشناسى كه در عين حال به تاريخ هم تكيه مى زند و پر است از رگ و ريشه هاى پليسى كه به سنتهاى
glodew age هم پايبند است.
براون جزو آن دسته از آدمهاى خارق العاده اى است كه ترتيب عجيب و غريبى شده اند. پدرش رياضيدان و نوازنده بود، حتى سر ميز غذا هم دست از حل معما بر نمى داشت. براون از معلمى شروع كرد، اما بالاخره يك روز تصميم گرفت رمانى اينترنتى منتشر كند. سال
۱۹۹۶ قلعه ديجيتالى او پرمخاطب ترين رمان اينترنتى در آمريكا شد. او در رمان فرشتگان و شياطين هم به كشمكش علم در برابر مذهب مى پردازد و حكايت ماجراهايى است كه ميان يك آزمايشگاه فيزيك در سوئيس و شهر واتيكان اتفاق مى افتد. هيچ كس نمى تواند منكر اين قضيه باشد كه «دن براون» ضد كاتوليك است و حسابى ذره بين اش را روى واتيكان تيز كرده است. او در تمام آثارش به مستندات تاريخى تكيه مى زند و هيچ وقت فكر اين ماجرا نيست كه عاشق ادبيات پليسى است.

او در اين اثر ضد كاتوليك، از داوينچى هم سود مى جويد و او را هم همراه خودش مى كند. در بخشى از داستان، دن سراغ ديرى مخفى كه در واقع يك محفل سرى است، مى رود. براون وقايع عجيب و غريب اين دير را كه آدمهاى معروفى مثل «سر آيزاك نيوتن»، «ويكتور هوگو» و «لئوناردو داوينچى» در آن رفت و آمد دارند را دستمايه اين كتاب مى كند. او در اين بخش به اسنادى تكيه مى كند كه در سال ۱۹۷۵ از كتابخانه ملى فرانسه كشف شده بود. «رمز داوينچى» رمان آسانى نيست، نثرى سنگين و متفاوت كه به پيچيدگى داستان مى افزايد، با اين حال خواننده از اين اثر نمى رمد. دن براون دست روى دعواى تاريخى حقوق زن و مرد مى گذارد. او در اين كتاب به خواننده القا مى كند كه كليساى كاتوليك نقش زنان را در مسيحيت ناديده گرفته است.

به هر حال همه متفق القول هستند كه اين كتاب از كلاسيك هاى روزگار نو محسوب مى شود. كتاب با همه پيچيدگى هايى كه دارد، يكى از ظريف ترين داستانهاى معمايى محسوب مى شود. چارلز وكس معتقد است: «اين كتاب تركيبى از تاريخ، هيجان است. بى جهت نيست كه اين كتاب در مدت زمان كوتاهى به چنين فروشى دست پيدا كرد، اين كتاب راز يك قتل است. پيرنگ داستان طورى است كه تا به آخر خواننده را با خود مى كشد. اما مشكل عمده اين كتاب از آنجا سرچشمه مى گيرد كه دن براون حقايق را به شكل كلى مطرح مى كند و بعد هم سرنخهاى كوچكى را كه در جاى جاى داستان قرار داده، به هم گره مى زند.» جالب ترين نكته درباره رمز داوينچى اين است كه تاريخ نگاران دچار شك و ترديد شده اند، روشنفكران آن را انفجار مى دانند و كليسا خود را به آب و آتش مى زند تا آن را نفى كند.

شايد هيچ اثر ديگرى نمى توانست اين سه گروه را به اين شكل به هم نزديك كند. ماجرا وقتى بغرنج تر شد كه دن براون تصميم گرفت قسمت دوم ماجرا را به «پاپ ژان پل دوم» گره بزند. دن براون در اولين هفته فروشش با كسب موفقيت شماره يك در فهرست پرفروش ترين هاى نيويورك تايمز قرار گرفت. اين روزها انتشارات رندوم هاوس با اجازه دن براون با شركت فيلمسازى كلمبيا وارد مذاكره شده است، تا فيلمى با حضور تام هنكس و ژان رنو بر اساس اين رمان پيچيده ساخته شود. رندوم هاوس در بيلبوردهايش نوشته است: «اگر به تجرد مسيح معتقديد، سراغ كتاب» رمز داوينچى نرويد، در غير اين صورت همه چيز به پاى خودتان است.

رمز داوينچى، نوشته‌ي دن براون،  برگردان: نوشين ريشهري، انتشارات نگارينه 1383 تهران
برگرفته از: وب‌گاه آي كتاب

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان

کتاب تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی به روایت فتح السلطان به زودی توسط انتشارات نگارینه منتشر خواهد شد. 
همان‌گونه که از نام کتاب پیداست درباره‌ی تاریخ ایل شاهسون بغدادی، یکی از اقوام بزرگ و تأثیرگذار ایرانی است. این کتاب به سیر تاریخی، سیاسی و اجتماعی این قوم در سلسله‌های گوناگون حکومت‌های ایران می‌پردازد و از مبارزه‌ها،‌ دلاوری‌ها‌، شجاعت‌ها‌ و دفاع‌ آنان برای آسایش این مرز و بوم  می‌گوید.
کتاب دارای تصویرها، اسناد و عکس‌های تاریخی جذاب و دیدنی از گذشته‌های دور است که روایت ایل شاهسون بغدادی را در گذر زمان بازگو می‌کند. هم چنین دارای جدول‌هایی می‌باشد که چگونگی گسترش و پدیدآمدن طایفه‌ها و تیره‌های گوناگون ایل را بیان می‌کند.
از آن جایی که در کتاب‌های تاریخ، درباره‌ی سرگذشت و تأثیر ایل شاهسون بغدادی، چیزی گفته نشده یا اندک اشاره‌ای شده است، مردم، حتی پژوهشگران شناخت جامعی از این قوم بزرگ و تاثیرگذار ایرانی ندارند، بنابراین این کتاب می‌تواند یکی از منابع بسیار ارزشمند در این زمینه باشد. از سوی دیگر به نسل جدید و امروزی ایل شاهسون بغدادی که اکنون شهرنشین‌های ساکن تهران، قم، ساوه و ... هستند و از پیشینه‌ی خود آگاهی چندانی ندارند، اطلاعات بسیار مفیدی از چگونگی زندگی نیاکان و اجدادشان ارائه می‌دهد.
این کتاب به کوشش آقای هرمز محیط  گردآوری شده است.

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

رمان‌های دن براون Dan Brown

نام تمام کتاب‌های رمان دن براون Dan Brown
به زبان اصلی و برگردان آن‌ها به فارسی به ترتیب انتشار این‌گونه است:
1. نقطه‌ی فریب Deception Point
2. رمز داوینچی The Da Vinchi Code
3. شیاطین و فرشتگان Angels & Demons
4. قلعه‌ی دیجیتالی Digital Fortress
5. نماد‌گم‌شده The Lost Symbol

تصویر جلد کتاب‌ها  که با ترجمه‌ی خانم نوشین ریشهری توسط نشر نگارینه منتشر شده‌اند.

تلفن همراه، نوشته‌ی استفن کینگ (Stephen King)



کتاب تلفن همراه، نوشته‌ی استفن کینگ (Stephen King) با ترجمه‌ی شهره ابری توسط نشر نگارینه منتشر ‌شد.

تلفن همراه Cellموضوع: رمان، داستان‌های آمریکایی قرن 21 میلادی
نویسنده: استفن کینگ Stephen King
مترجم: شهره ابری
ویراستار: منصور جام‌شیر
شمارگان: 2000 جلد
(21در14سانتی‌متر، 544صفحه)
شابك:7 - 96-8935-964-978
بها: 110000ریال
چاپ نخست
1389تهران

نماد گم شده (The Lost Symbol)


پس از نقطه‌ی فریب، رمز داوینچی، شیاطین و فرشتگان و قلعه‌ی دیجیتالی

نماد گم شده (The Lost Symbol) پنجمین کتاب دن براون (Dan Brown)
با ترجمه‌ی نوشین ریشهری توسط نشر نگارینه منتشر شد.
نماد گم شده The Lost Symbol
موضوع: رمان، داستان‌های آمريكایی قرن 21 میلادی
نویسنده: دن براون Dan Brown
مترجم: نوشین ریشهری
شمارگان: 3000 جلد
(21در14سانتی‌متر، 672صفحه)
شابك:8 - 006-230-964-978
بهای جلدشمیز: 100000ریال
 بهای جلد سخت: 115000ریال
چاپ اول
1388 تهران  

استفن کینگ Stephen King



زندگی‌نامه‌ی استفن کینگ Stephen King
نویسنده‌ی‌ کتاب تلفن همراه Cell

سلطان وحشت، استفن اکینگ
در سال 1947 در پورتلند ایالت مین آمریکا متولد شد. او دومین پسر خانواده بود.
هنگامی که پدر و مادرش از هم جدا شدند هنوز یک کودک خردسال بود .او به همراه برادر بزگترش دیوید و مادرش به فورت وین ایالت ایندیانا رفتند و چند سالی را در آن‌جا گذراندند. وقتی استفن 11 ساله بود مادرش او را به دورهام, ایالت مین نزد پدربزرگ و مادربزرگ استفن برد. ولی آن‌ها برای نگهداری از استفن خیلی پیر و سالخورده بودند، دیگر اعضای فامیل نیز در صورتی نگهداری او را می‌پذیرفتند که از نظر مالی تامین شوند. پس از این‌که پدربزرگ و مادربزرگ استفن او را به مادرش برگرداندند خانم کینگ در آشپزخانه‌ای مشغول به کار شد. محله‌ای که روح و روان آدم را به مبارزه می‌طلبید.
استفن به مدرسه‌ی زبان رفت. سال 1966 دوره‌ی دبیرستان را در لیسبون به پایان رساند. در همان ایالت مین در دانشگاه ادامه‌ی تحصیل داد. در دومین سال دانشجویی نوشتن ستونی از روزنامه‌ی هفتگی دانشگاه را بر عهده گرفت. هم‌چنین در علوم سیاسی نیز دانشجویی فعال بود و یکی از مخالفان جنگ ویتنام در آن زمان بود. در سال 1970 با درجه‌ی خوب در زبان انگلیسی و شایسته‌ی تدریس زبان در دوره‌ی دبیرستان از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.
استفان و تابیتا اسپروک در ژانویه‌ی سال 1971 با یکدیگر ازدواج کردند. او با تابیتا در کتابخانه‌ی دانشگاه آشنا شده بود. جایی که آن دو بر روی پایان‌نامه‌ی دانشجویی خود کار می کردند و این گونه کم‌کم به یک‌دیگر علاقه‌مند شده بودند.
زندگی و درآمد آن‌ها از کار و فروش مجله تامین می‌شد. او نخستین داستان قابل فروش خود را در سال 1967 نوشت. داستانی پر از رمز و رازهای تکان دهنده. او سال‌های نخست ازدواج خود، فقط بر روی داستان‌های خویش کار می‌کرد تا آن‌ها را به مجله  بفروشد.

دن براون Dan Brown

زندگی‌نامه‌ی دن براون Dan Brown

دن بروان نويسنده‌ی کتاب‌های نقطه‌ی فريب، رمز داوينچی، شياطين و فرشتگان، قلعه‌ی ديجيتالی و نماد گمشده
در 22ژوئيه 1964ميلادی در شهر اکستر نيـوهمپشاير انگلستـان به دنیا آمد. خواهـری بزرگتـر به نام والری و برادری کوچک‌تر به نام گريگوری دارد.
پدر دن، ريچارد بروان، که او را ديک صدا می‌کنند، در مدرسه‌ی عالی فيليس ازمدرسه‌های ملی بسيـار مهم انگلستان، تدريس می‌کرد. او در سال 1962 استخدام و در سال 1997 بازنشسته شد. ديک در سال 1989جايزه‌ی ويژه‌ی رياست جمهوری آمريـکا را در بخـش علوم و تدريـس رياضـی از رئيس جمهور وقت، جورج اچ دبليو بوش دريافت کرد. ديک و همسرش، کانی، فرزندان خود را در محـوطه‌ی دانشـگاهی شهر اکستر بزرگ کردند. اين محيط علاوه بر ملاقات شخصيت‌های برجسته‌ی علمی و دسترسی به منبع‌های درسی، فرزندان خانواده‌ی براون را با شاگردان برجسته‌ای از سراسر کشور آشنا می‌کرد، که در رشد هوشی آن‌ها موثر بود. ديک با مهارتی که در رياضی داشت برای فرزندان خود معماهای سرگرم کننده‌ای طرح می‌کرد، همين زمينه‌ای برای رشد استعداد دن در طرح داستان‌هایی با زمينه‌ی معمايی بود.
دن بروان در مقطع دبيرستان وارد مدرسه‌ی عالی اکستر شد. روش تدريس در اين مدرسه به شاگردان جسارت می‌بخشيد تا عقيده‌های پذيرفته شده را زير سوال ببرند. شايد همين کلاس‌ها، بحث و گفتگوها، انديشـه‌ی آزاد را در ذهنش شکل داد. او در مصاحبه‌های خود به نقش معلم‌های خویش در پيشرفت نويسندگی‌اش اشاره کرده است. حتی شخصيت اصلی داستان خود را، رابرت لانگدون، فارغ‌التحصيل مدرسه‌ی اکستر معرفی می‌کند.
پس از مدرسه‌ی اکستر برای ادامه‌ی تحصيل به دانشکده‌ی امرست رفت که شباهت زيادی با مدرسه‌ی اکستر داشت. آن‌جا نيز موقعيت مناسبی برای رشد خلاقيت نويسندگی او بود و از بهترين دانشکده‌های علوم انسانی می‌باشد که نويسندگان بسياری را در خود پرورده است.
دن براون کارشناسی خود را در ادبيات انگليسی از آن دانشکده دريافت کرد.
پس از آن به هاليوود رفت تا به عنوان ترانه‌سرا مشغول به کار شود. يکی از ترانه‌های او در مراسم المپيک 1996 آتلانتا خوانده شد. ولی اين گونه زندگی برای او بسيار دشوار بود و به همين دليل کار خود را رهـا کرد.
سپس برای يک سال در رشته‌ی تاريخ هنر دانشگاه سويل اسپانيا به تحصيل پرداخت. در سال 1993 ميلادی به انگلستان برگشت و مانند پدرش در مدرسه‌ی عالی اکستر به تدريس پرداخت. با اين که زندگی يک معلم مانند دنيای موسيقی هيجان‌انگيز نبود، ولی زمينه‌ی خوبی برای پيشرفت در نويسندگی بود.
گفتنی است نشر نگارینه تنها ناشر ایرانی می‌باشد که تمام آثار دن براون (پنج عنوان) را به فارسی برگردان و منتشر کرده است.


کتاب

از هنگامی که خط پدید آمد، تمدن بشری نیز آغاز شد و انسان توانست تجربه‌های خود را به نسل‌های آینده منتقل کند، یا به عبارتی کتاب پدیدار شد، سرعت پیشرفت علوم و فنون در تمامی زمینه‌ها حتی روابط اجتماعی شروع به رشد کرد و هرچه گسترش کتاب و کتابخوانی افزایش یافت سرعت انتقال این تجربه‌ها بیشتر شد. کتاب و کتابخوانی در رشد و نمو تمدن بشری نقش بسزایی دارد و هنوز هم این نقش را حفظ کرده است و در آینده نیز، حتی با گسترش رسانه‌های گوناگون الکترونیکی و مشابه این نقش را خواهد داشت.
پس اگر از خردسالی به کودکان کتاب دیدن و کتاب خواندن آموخته شود و این کار عادت گردد، او را با تجربه‌هایی بشریت آشنا کرده و پنجره‌ای به روی او گشوده‌ایم که آینده بهتری برای خود بسازد. از طرفی دیگر با کتابخوانی هوش اکتسابی آن‌ها افزایش چشم‌گیری پیدا خواهد کرد و با فکر کردن آشنا خواهند شد. همان‌طور که گفته شد کتاب، این دوست مهربان، اندوخته‌ی هزاران سال تجربه و دانش بشری را به آسانی در اختیار خوانندگان خود می‌گذارد، آموخته‌ها، علوم، هنر و فرهنگ‌های گوناگون را بدون هیچ محدودیتی، فراتر از مرزهای جغرافیایی و زمانی به انسان‌ها منتقل می‌کند. این ثروت بسیار ارزشمند، بزرگ و جاویدان است. در واقع انسان با مطالعه‌ی کتاب بر دوش پیشینیان می‌ایستد تا افق‌های وسیع‌تری را مشاهده نماید.
خواندن کتاب در رشد و شکوفایی اندیشه‌های انسانی نقش با ارزشی دارد. یکی از بهترین‌ چیزهایی که کتاب به انسان‌ها می‌آموزد، این است که نخست باید فکر کرد سپس کاری را انجام داد و این روش سبب پیروزی در کار و بهروزی در زندگی خواهد شد. اگر کودکان خواندن کتاب را پی‌گیری نمایند و این عادت پسندیده را اساس زندگی بدانند، در آینده انسان‌های پیروز و موفقی خواهند شد و جامعه‌ای پیشرفته و سرشار از صلح و دوستی ساخته خواهد شد. از سوی دیگر اگر کتاب‌خوانی عادت شود، مدت زمان کتاب خواندن بسیار سودمندتر از وقت‌هایی است که برای تفریح‌‌های کاذب یا خدای ناکرده ناسالم تلف می‌‌شود. به هر حال باید توجّه داشت کودکان بیشتر از عملکرد ما می‌آموزند تا پند و اندرزها، بنابراین رفتار پسندیده‌ی کتاب‌خوانی را با عمل به آن‌ها یاد دهیم و تفکر خود را نیز همیشه به روز نماییم. ما در جشن‌ها و به مناسبت‌های گوناگون، برای نشان دادن مُحبت خود به دوستان و آشنایان هدیه می‌دهیم، چه خوب است این هدیه در گسترش فرهنگ و دانش بشری نقش داشته باشد، فراموش نکنیم همیشه کتاب بهترین هدیه است.

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

طراحی گرافيک و سواد بصری

آیا در ایران به طراحی گرافیک به اندازه‌ی اهمیت و نقش آن، بها داده می‌شود؟
طراحي گرافيک، هنر و حرفه‌اي است که روز به روز گسترش و اهمیت می‌یابد، شاخه‌ها و گرایش‌های جدیدی از آن منشعب می‌شود و با پیشرفت فن‌آوری‌ها، شکل‌های جدیدی در طراحی اجرا، تکثیر و تولید پیدا می‌کند. گرافيک در واقع هنری پویا و زنده است که خود را با شرایط جدید هماهنگ می‌سازد و با یک ارتباط دوسویه هم از فن‌آوری‌های پیشرفته بهره می‌گیرد و هم به پیشرفت کمک می‌کند.
در این روزگار که به عصر ارتباط نیز مشهور است، با گسترش ارتباط‌ها و به سبب نیاز ایجاد روابط، رسانه‌هاي جديدی پدید آمده است. گرافيک نیز نقش بسیار مهمی در اطلاع‌رساني و انتقال پيام دارد. اگر خوب دقت شود شاید نتوان جایی را یافت که ردپایی از گرافیک دیده نشود، به نوعی گرافیک در همه جا و همه‌ی کارها سهمی دارد، شاید تصور زندگی بدون گرافیک ممکن نباشد، برای مثال شهری بدون تابلو، شیشه‌ها‌ی دارو یا سم را بدون نشانه‌ نمی‌توان تصور کرد. پس می‌توان گفت گرافيک اجتماعی‌ترین و مردمي‌ترين هنر است.
نقش و اهميت گرافيک در گسترش زيبايي‌شناسي در جامعه انکارناپذير است. در واقع گرافيک به دليل تکثير، حضور و گاهي تحميل خود به انسان‌ها، ذوق و ذائقه‌ي زيبايي‌شناختي جامعه را مي‌سازد و يا مورد تغيير و دگرگوني قرار مي‌دهد.
گرافیک باید با بهره‌گيري از نتايج آخرين دستاوردهاي علمي و روز جهان و نيز کاربرد تجربه‌هاي بزرگان، آداب و شيوه‌هاي سنتي، بومي و ملي جامعه پیش رود، چرا که پيشينه‌ي هنري و فرهنگي، شرايط محيطي، تربيت انسان‌ها در میزان سواد بصري، زيبايي‌شناسي و درک هنري جامعه تأثير فراوني دارد.
امروزه تصور انجام همه‌ی کارهای طراحی گرافیک به صورت دستی و بدون رایانه، دستگاه‌ها و ابزارهای پیشرفته دشوار است. این امر دو جنبه‌ی زشت و زیبا دارد. دقت، سرعت، سهولت، تکثیر و... از جنبه‌های خوب و زیبای آن است. از سوی دیگر انجام کارها به دست افرادی که فقط با نرم‌افزارهای گرافیکی مانند فتوشاپ آشنا هستند، بدون داشتن حداقل تخصص در طراحی گرافیک و سواد بصری، از جنبه‌های زشت آن می‌باشد، در واقع کار به دست کارندان افتاده است. این افراد که شمار آن‌ها روز به روز در حال افزایش می‌باشد، کارهایی کم‌ارزش، بدون هیچ‌گونه ترکیب‌بندی‌ و هدفی متناسب با موضوع یا پیام و در نهایت کاری زشت تولید می‌کنند. این روند سبب آلودگی بصری شده و کم‌کم مردم عادی و بینندگان را نسبت به آثار و تولیدات گرافیکی بد عادت و بد سلیقه می‌کند.
از طرفی در این بازار کم رونق، سفارش‌دهنده‌ها برای صرفه‌جویی، نخست هزینه‌ی طراحی را حذف یا به کم‌ترین مقدار کاهش می‌دهند یا از امکانات خانوادگی خود استفاده می‌کنند به این ترتیب که در اطراف خود فردی را پیدا می‌کنند که رایانه‌ای داشته باشد، در غیر این صورت کسانی را می‌یابند که با هزینه‌ی بسیار کم طرحی را کپی یا به اصطلاح اجرا کنند.
در ایران، این موضوع نه تنها سبب آشفتگی و سردرگمی بازار کار گرافیک شده بلکه درآمد و آینده‌ی شغلی طراحان حرفه‌ای را نیز دچار بحران کرده است.
نکته‌ی مهم دیگر، اهمیت ندادن به تخصص طراحی گرافیک و کم ارزش دانستن آن در میان تمام سطوح جامعه امری فراگیر و عادی شده است. این کاستی‌ها را می‌توان در برنامه‌های تلویزیونی، پایگاه‌های اطلاع‌رسانی، پوسترها و بیلبردهای سطح شهر، کتاب‌ها، مجله‌ها، نشان‌ها، تابلوهای گوناگون، قبض‌های گوناگون، و ... به راحتی مشاهده کرد.
مدیران و سفارش دهنده‌ها که خود دارای تخصص شغلی هستند به آسانی می‌توانند این نقص را برطرف کنند و مانند بیشتر جاهای دنیا کارهای طراحی را به دست متخصصان طراحی گرافیک بسپارند.
 
منبع: 

کتاب یک کالای اقتصادی

امروزه مفهوم کتاب در تنگاتنگ رقابت با رسانه‌های دیگر تغییر پیدا کرده است و این تغییر می‌تواند هم شکلی و محتوای باشد. کتاب را به عنون یک رسانه فرهنگی در ماهیت و شکل می‌شناسیم و برای احیای کتاب و نمود آن در رقابت سنگین و فشرده با رسانه‌های دیگر باید راه‌های علمی را برگزیدو کتاب را در ماهیت یک کالا اقتصادی فرض کرد هرچند این فرض برای مشکل باشد، تا در رقابت جذب مخاطب، آن را در دسترس مخاطب خود قرار داد که انشاء‌الله از منظر فرهنگی نیز نمود پیدا کرده و در رشد و تعالی جامعه به کار آید. در معنای جدید کتاب، ابتدا باید نیازسنجی محتوای جامعه یا گروه مخاطب را تشخیص داده و آن را تعیین کرده و بنابر سلیقه‌های گروه هدف که خریداران و یا تشویق‌کنندگان برای خرید کتاب برای گروه مخاطب هستند،کتاب را تهیه و آمادهسازی و تولید کرد.
مطالعات روز جهان در پیشبرد تولید و عرضه کالا مقوله‌هایی را طرح می‌کند که می‌تواند در تولید و عرضه کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی نیز موثر باشد. مطلبی که پیش رو دارید برداشتی به بضاعت اندک من از مدیریت نشر روز جهان می‌باشد.مهم‌تریناصل در تولید کالا، عرضه آن است که هدف‌‌های دیگر از تولید یک کالا را پوشش می‌دهد. برای تولید هر کالایی باید گروه هدف را شناسایی کرد. گروه هدف خریدار یا پیشنهاد‌کننده برای خرید کالای شماست. گروه هدف را باید با گروه مخاطب تمیز داد. یعنی اگر کالای ما کتاب کودک است گروه مخاطب ما کودکان هستند و در محتوای کتاب باید از مسایل و مشکلات و آموزش‌های برای آن‌ها مورد نیازاست تهیه نمود اما از آن جا که خریداران کتاب کودک، مادران و یا پداران هستند بنابراین شکل و چگونگی بیان محتوای کتاب بنابر سلیقه‌های آنان تهیه و تولید شود. یعنی گروه هدف ما در تولید کتاب کودک، مادران و پدران محسوب می‌شوند. در مثالی دیگر اگر قرار است شما کتاب کمک آموزشی برای دانش‌‌آموزان تولید نماید گروه مخاطب شما دانش‌آموزان می‌باشند ولی گروه هدف شما آموزگاران هستند که پشنهاد‌کننده و یا تشویق‌کننده‌های گروه مخاطب برای خرید کتاب شما هستند و شما در چگونگی تهیه مطالب و شکل و شمایل این کتاب‌های کمک‌آموزشی باید سیلقه‌ها و تمایلات گروه هدف را مد نظر داشته باشید تا محصول فرهنگی شما مورد توجه قرار گیرد و در دسترس گروه مخاطب قرار گرفته و با استفاده از آن در اعتلای علمی و فرهنگی مثمر باشد. این نکته بسیار ظریف نباید هرگز فراموش شود که ما به عنوان تولید‌کننده باید سلیقه‌های گروه هدف را در تهیه مطالب و شکل و مهندسی کتاب در نظر گرفته تا کتاب مورد بهره‌برداری گروه مخاطب قرار گرفته و از طرفی دیگر محتوی و شکل کتاب ما باید ارتقای علمی و فرهنگی گروه مخاطب را حادث شود. پس شناسایی دقیق گروه هدف در تولید کتاب اولین قدم می‌باشد.

مکافات عمل

ناشر جماعت دنیا که ندارد از عاقبت هم جز خدا، کسی خبر ندارد. دوستی می‌گفت ناشر موجودی است مجنون که میلیون میلیون خرج می‌ کند تا قران قران جمع می‌کند. بماند می‌گویند هر عملی اگر خیر نباشد مکافات دارد. نمی‌دانم عمل نشر خیر است یا ...؟
از مکافات عمل نشر بگویم که گفتنی بی‌‌شمار است. اول مکافات، انتخاب کتاب است که فکر کنی  آیا برای فرهنگ کشور مناسب است و امکان دارد، یعنی حدس می‌‌زنی فروش خوبی داشته باشد! اگر درست حدس زده باشی و بخت یارت باشد می‌ماند مکافات انتخاب مترجم و سر و کله زدن راجع به مزد ترجمه. اگر مترجم خوش قول و منصف از آب درآمد، پس از چندی انتظار، ترجمه‌ی کتاب را به ویراستاری می‌دهی که هم سیلقه تو را راضی کند و هم با سیلقه‌ی مترجم جور درآید و هم اصول ادبی و نوشتاری را رعایت کند. این مکافاتی دیگر است که گاهی مجبور می‌شوی ویراستار عوض کنی یا خودت آستین بالا بزنی ویراستاری را راست و ریست کنی و در آخر نام او را در شناسنامه‌ی کتاب درج کنی. تازه مانده مکافاتی از نوع هنری، انتخاب مدیر هنری یا طراح گرافیک یا طراح جلد یا تصویرساز و یا هرچهار با یک تیر. هم این که طراح تعیین حروف، اندازه‌ی آن و اندازه‌ی کتاب و اندازه‌ی صفحه‌ها و حاشیه‌های سفید آن را مشخص کرد، کار به حروفچینی می‌رود و پس از چندین چند  بار نمونه‌خوانی و تصحیح  یعنی چندین و چند بار پرینت یا بهتر بگویم هزینه، بالاخره گوش شیطان کر نمونه‌ای بی‌غلط یعنی نمونه‌ی سفید در دست داری. از طرف دیگر اگر زرنگ باشی طراحی جلد کتاب را با هزار و یک راست و دروغ از طراح گرفته‌ای و همه را با هم صحافی کردی و به اصطلاح دامی کتاب را درست کرده‌ای تا بتوانی از کتابخانه ملی ایران فهرست‌نویسی بین‌المللی کتاب را پس از چندین و چند روز بگیری آن هم به شرطی که در کارت و یا اطلاعات پیرامون آن مشکلی وجود نداشته باشد. می‌ماند مکافاتی دیگر، تهیه‌ی سند پی دی افی از کتاب و گذاشتن آن روی سی دی به همراه دامی کتاب و فهرست نویسی کتابخانه ملی و شابک خانه‌ی کتاب و فرم قبل چاپ از پله‌های ارشاد بالا و پایین کنی و نفس نفس بزنی و انتظار و انتظار  بکشی تا چشم بد دور پس از چندین و چند بار اصلاح کتاب، مجوز نشر کتاب را بگیری. تازه جون کندن و مکافات تهیه پول برای خرید کاغذ، مقوا، پرداخت هزینه‌های فیلم وزینگ، چاپ شروع می‌شود. وای خدای من چه مکافاتی؟
پس از دوندگی‌های فراوان و کشیدن ناز این کارشناس لیتوگرافی و آن کارشناس چاپ و مسئول این کارگاه صحافی و مسئول آن کارگاه سلفون کشی، بالاخره کتاب با زحمت زیاد به انبار می‌رود که ماهانه کلی هزینه‌ی اجاره و مزد و بیمه و مالیات کارگر و غیره دارد. حالا صدات از داد بگیره که آقا جان دقت کن، درست جا به جا کن قرار نیست توی کاغذ این کتاب‌ها  سبزی خوردن پیچیده شود. قراره این کتاب‌‌ها را فرهیخته‌‌های جامعه بخوانند.
امان از بد اقبالی، اگر آدم نه، ناشر خوش اقبالی باشی رقیب دیگری پیدا نمی‌کنی که فروش کتاب تو را کم کند. من که از اون بد اقبال‌ها هستم و همیشه رقیبان زبر و زرنگ‌تری از خودم داشته و دارم، مکافاتی می‌کشم که مپرس. خلاصه موقع مکافات دیگری است محنت کش یا بهتر بگویم منت‌کشی از این پخشی یا اون کتاب‌فروشی تا کتاب تو را برداره و یا پشت شیشه کتابفروشی بگذاره تا به چشم مخاطب فرهیخته که قربانش بروم، دور سرش بگردم آن را ببینه و بخره و بخونه و از اون خوشش بیاید و به دیگران توصیه‌اش بکنه تا تو را از دق مرگی نجات بدهد. امان از این همه بد اقبالی، فرض محال که محال نیست پس خودم را ناشری خوش اقبال فرض و کتابم را کتابی پرفروش، بنابراین چک‌های تاریخ‌دار، آی امان از این تاریخ‌ها در دست و بالم پیدا می‌شوند که با آن‌‌ها می‌توانم برخی از طلبکاران را مثل مترجم، ویراستار، حروفچین، نمونه خوان، مصحح، طراح گرافیک، کاغذ فروش، لیتوگراف، چاپخانه‌دار، صحاف، سلفون کش، کارگر، کارمند، وانتی و ... را راضی و برخی را برای این که دعاگوهایم کم نشوند باقی بگذارم. خوب می‌دانم قاف آمدم چون از فروش چاپ اول نمی‌‌توانم همه‌ی بدهی‌هایی این شمارگان را بدهم. اسم این‌ها را اگر مکافات نگذاریم باید کابوس‌های شبانه یا نخوابیدن‌‌ها برای پر نکردن حساب برای چک‌های در راه را مکافات گذاشت.
حالا در عصر کامپیوتر یا بهتر بگویم رایانه، دوستداران جدید فرهنگ و ادب با اجازه یا بی‌‌اجازه البته خودشان، کتاب عزیز دردونه را اسکن کرده و دسترس همه برای دانلود می‌گذارند تا همه‌ی امید‌هایت را به چندرغازی که می‌توانی پس از پشت سرگذرادن هفت‌خوانی که رستم هم نمی‌تواند از آن بگذرد درآید، نا امید کنند. حیرانم نمی‌‌دانم از عمل نشر یا مکافات آن، دوستان فرهیخته فرهنگی گه‌گاه این جا و آن جا از حق مولف و مصنف (کپی رایت) می‌گویند و می‌خواهند آن را قانونی و همگانی کنند. نمی‌توانم باور کنم وقتی که می‌توانی به خاطر کلمه‌ای که معنی نابجا دارد رسانه‌ی اینترنتی را فیلتر و غیر قابل دسترس می‌کنند که بعضی وقت‌ها کلمه‌های بجا نیز غیر قابل دسترس می‌شوند. اما کتاب که جزو این مقوله‌ها نیست و این ناشر بیچاره و یا آن ناشر در حال ورشکستگی که مهم نیستند که مکافاتی را تحمل می‌کنند تا مصلح جامعه خود باشند و ایران و ایرانی را با فرهنگ کرده، در ضمن پولی هم به جیب زده تا از خجالت اهل و عیال در بیایند و بعضی وقت‌ها حیران و گیج می‌مانم وقتی مسئولین ممیزی کتاب جلوی این یا آن کتاب را به دلیل به جا یا آن دلیل سلیقه‌ای می‌گیرند اما به راحتی کتاب ... استغفراله، زبانم لال با لاطائلاتی که به آن نمی‌توان کتاب گفت آدم سرد و گرم چشیده‌ای مثل من سرخ و سفید می‌شود در این وب لاگ یا فلان سایت به راحتی در اختیار خرد و بزرگ ما قرار می‌گیرد نمی‌دانم چه معنایی دارد. تازه اگر آدم نه، ناشر سمجی پیدا شود که از گذاشتن کتاب او در این سایت و یا آن وب لاگ شکایت کند اداره‌ی مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مسئولیت اجرایی ندارد، مسئولین دادگستری هم می‌گویند طرف را بگیر بیار تا ما پدرش را دربیاوریم. خلاصه این آدم نه، ناشرسمج‌تر از من وقتی کفش آهنی به پا کرده و با طرف اینترنتی روبرو می‌شود می‌بیند آدم فرهنگی فرهیخته‌ای روبروی اوست که سن قانونی نداره و از مکافات عمل نشر و هزینه‌های او بی خبر است چون خرجش را پدر جان تقبل کرده و از امکانات دولتی پدر سوء استفاده کرده و برای پز دادن در سایت خود قرار داده است، کم می‌آورد و یا این ناشر سمج با چندین گردن کلفت فرهیخته آن‌‌ور آبی روبرو می‌شود که رسالت فرهنگی خود را در دزدی فرهنگی و بی چاره کردن ناشر ایرانی می‌بینند. زورشان به فرنگی‌ها که نمی‌رسد یقه‌ی ما را می‌گیرند. نمی‌دانم اگر من و مترجم و چندین و چند آدم دیگر نبودیم این‌ها زحمت‌های خودشان را چنین به تاراج می‌گذاشتند؟ دلم می‌سوزد، بوی آن هم در می‌آید، حوس جگر می‌کنم من که با این درآمدها باید جلوی حوسم را بگیرم پس نوش جان شما، من که دغدغه‌ی فرهنگ و علم را دارم و سوسول‌تر از آنم که مقابله کنم پا پس می‌کشم و عقده‌ی دلم را با نوشتن خالی می‌کنم تا شاید، خدا کند و فرهنگیان اینترنتی بشنوند وجدانشان تکانی بخورد دست از سر کچل ما برداند تا شاید لقمه نانی هم در این بازار آشفته نصیب ما شود.