آیا در ایران به طراحی گرافیک به اندازهی اهمیت و نقش آن، بها داده میشود؟
طراحي گرافيک، هنر و حرفهاي است که روز به روز گسترش و اهمیت مییابد، شاخهها و گرایشهای جدیدی از آن منشعب میشود و با پیشرفت فنآوریها، شکلهای جدیدی در طراحی اجرا، تکثیر و تولید پیدا میکند. گرافيک در واقع هنری پویا و زنده است که خود را با شرایط جدید هماهنگ میسازد و با یک ارتباط دوسویه هم از فنآوریهای پیشرفته بهره میگیرد و هم به پیشرفت کمک میکند.
در این روزگار که به عصر ارتباط نیز مشهور است، با گسترش ارتباطها و به سبب نیاز ایجاد روابط، رسانههاي جديدی پدید آمده است. گرافيک نیز نقش بسیار مهمی در اطلاعرساني و انتقال پيام دارد. اگر خوب دقت شود شاید نتوان جایی را یافت که ردپایی از گرافیک دیده نشود، به نوعی گرافیک در همه جا و همهی کارها سهمی دارد، شاید تصور زندگی بدون گرافیک ممکن نباشد، برای مثال شهری بدون تابلو، شیشههای دارو یا سم را بدون نشانه نمیتوان تصور کرد. پس میتوان گفت گرافيک اجتماعیترین و مردميترين هنر است.
نقش و اهميت گرافيک در گسترش زيباييشناسي در جامعه انکارناپذير است. در واقع گرافيک به دليل تکثير، حضور و گاهي تحميل خود به انسانها، ذوق و ذائقهي زيباييشناختي جامعه را ميسازد و يا مورد تغيير و دگرگوني قرار ميدهد.
گرافیک باید با بهرهگيري از نتايج آخرين دستاوردهاي علمي و روز جهان و نيز کاربرد تجربههاي بزرگان، آداب و شيوههاي سنتي، بومي و ملي جامعه پیش رود، چرا که پيشينهي هنري و فرهنگي، شرايط محيطي، تربيت انسانها در میزان سواد بصري، زيباييشناسي و درک هنري جامعه تأثير فراوني دارد.
امروزه تصور انجام همهی کارهای طراحی گرافیک به صورت دستی و بدون رایانه، دستگاهها و ابزارهای پیشرفته دشوار است. این امر دو جنبهی زشت و زیبا دارد. دقت، سرعت، سهولت، تکثیر و... از جنبههای خوب و زیبای آن است. از سوی دیگر انجام کارها به دست افرادی که فقط با نرمافزارهای گرافیکی مانند فتوشاپ آشنا هستند، بدون داشتن حداقل تخصص در طراحی گرافیک و سواد بصری، از جنبههای زشت آن میباشد، در واقع کار به دست کارندان افتاده است. این افراد که شمار آنها روز به روز در حال افزایش میباشد، کارهایی کمارزش، بدون هیچگونه ترکیببندی و هدفی متناسب با موضوع یا پیام و در نهایت کاری زشت تولید میکنند. این روند سبب آلودگی بصری شده و کمکم مردم عادی و بینندگان را نسبت به آثار و تولیدات گرافیکی بد عادت و بد سلیقه میکند.
از طرفی در این بازار کم رونق، سفارشدهندهها برای صرفهجویی، نخست هزینهی طراحی را حذف یا به کمترین مقدار کاهش میدهند یا از امکانات خانوادگی خود استفاده میکنند به این ترتیب که در اطراف خود فردی را پیدا میکنند که رایانهای داشته باشد، در غیر این صورت کسانی را مییابند که با هزینهی بسیار کم طرحی را کپی یا به اصطلاح اجرا کنند.
در ایران، این موضوع نه تنها سبب آشفتگی و سردرگمی بازار کار گرافیک شده بلکه درآمد و آیندهی شغلی طراحان حرفهای را نیز دچار بحران کرده است.
نکتهی مهم دیگر، اهمیت ندادن به تخصص طراحی گرافیک و کم ارزش دانستن آن در میان تمام سطوح جامعه امری فراگیر و عادی شده است. این کاستیها را میتوان در برنامههای تلویزیونی، پایگاههای اطلاعرسانی، پوسترها و بیلبردهای سطح شهر، کتابها، مجلهها، نشانها، تابلوهای گوناگون، قبضهای گوناگون، و ... به راحتی مشاهده کرد.
مدیران و سفارش دهندهها که خود دارای تخصص شغلی هستند به آسانی میتوانند این نقص را برطرف کنند و مانند بیشتر جاهای دنیا کارهای طراحی را به دست متخصصان طراحی گرافیک بسپارند.
در این روزگار که به عصر ارتباط نیز مشهور است، با گسترش ارتباطها و به سبب نیاز ایجاد روابط، رسانههاي جديدی پدید آمده است. گرافيک نیز نقش بسیار مهمی در اطلاعرساني و انتقال پيام دارد. اگر خوب دقت شود شاید نتوان جایی را یافت که ردپایی از گرافیک دیده نشود، به نوعی گرافیک در همه جا و همهی کارها سهمی دارد، شاید تصور زندگی بدون گرافیک ممکن نباشد، برای مثال شهری بدون تابلو، شیشههای دارو یا سم را بدون نشانه نمیتوان تصور کرد. پس میتوان گفت گرافيک اجتماعیترین و مردميترين هنر است.
نقش و اهميت گرافيک در گسترش زيباييشناسي در جامعه انکارناپذير است. در واقع گرافيک به دليل تکثير، حضور و گاهي تحميل خود به انسانها، ذوق و ذائقهي زيباييشناختي جامعه را ميسازد و يا مورد تغيير و دگرگوني قرار ميدهد.
گرافیک باید با بهرهگيري از نتايج آخرين دستاوردهاي علمي و روز جهان و نيز کاربرد تجربههاي بزرگان، آداب و شيوههاي سنتي، بومي و ملي جامعه پیش رود، چرا که پيشينهي هنري و فرهنگي، شرايط محيطي، تربيت انسانها در میزان سواد بصري، زيباييشناسي و درک هنري جامعه تأثير فراوني دارد.
امروزه تصور انجام همهی کارهای طراحی گرافیک به صورت دستی و بدون رایانه، دستگاهها و ابزارهای پیشرفته دشوار است. این امر دو جنبهی زشت و زیبا دارد. دقت، سرعت، سهولت، تکثیر و... از جنبههای خوب و زیبای آن است. از سوی دیگر انجام کارها به دست افرادی که فقط با نرمافزارهای گرافیکی مانند فتوشاپ آشنا هستند، بدون داشتن حداقل تخصص در طراحی گرافیک و سواد بصری، از جنبههای زشت آن میباشد، در واقع کار به دست کارندان افتاده است. این افراد که شمار آنها روز به روز در حال افزایش میباشد، کارهایی کمارزش، بدون هیچگونه ترکیببندی و هدفی متناسب با موضوع یا پیام و در نهایت کاری زشت تولید میکنند. این روند سبب آلودگی بصری شده و کمکم مردم عادی و بینندگان را نسبت به آثار و تولیدات گرافیکی بد عادت و بد سلیقه میکند.
از طرفی در این بازار کم رونق، سفارشدهندهها برای صرفهجویی، نخست هزینهی طراحی را حذف یا به کمترین مقدار کاهش میدهند یا از امکانات خانوادگی خود استفاده میکنند به این ترتیب که در اطراف خود فردی را پیدا میکنند که رایانهای داشته باشد، در غیر این صورت کسانی را مییابند که با هزینهی بسیار کم طرحی را کپی یا به اصطلاح اجرا کنند.
در ایران، این موضوع نه تنها سبب آشفتگی و سردرگمی بازار کار گرافیک شده بلکه درآمد و آیندهی شغلی طراحان حرفهای را نیز دچار بحران کرده است.
نکتهی مهم دیگر، اهمیت ندادن به تخصص طراحی گرافیک و کم ارزش دانستن آن در میان تمام سطوح جامعه امری فراگیر و عادی شده است. این کاستیها را میتوان در برنامههای تلویزیونی، پایگاههای اطلاعرسانی، پوسترها و بیلبردهای سطح شهر، کتابها، مجلهها، نشانها، تابلوهای گوناگون، قبضهای گوناگون، و ... به راحتی مشاهده کرد.
مدیران و سفارش دهندهها که خود دارای تخصص شغلی هستند به آسانی میتوانند این نقص را برطرف کنند و مانند بیشتر جاهای دنیا کارهای طراحی را به دست متخصصان طراحی گرافیک بسپارند.
منبع:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر